0 215 یکشنبه 18 آبان 11:14 دسته مطلب :دسته اخبار حاما کد مطلب : 7903
تحول‌خواهی: بازتعریف عمل سیاسی در امتداد اصلاح‌طلبی

رحیم حمزه

تحول‌خواهی: بازتعریف عمل سیاسی در امتداد اصلاح‌طلبی

درود بر دوستان و هموندان گرامی، واقعیت این است که در ادبیات کلاسیک علوم سیاسی، واژه‌ای به نام «تحول‌خواهی» به‌عنوان یک مشی مستقل تعریف نشده است. اما آنچه در فضای فکری و سیاسی امروز ایران تحت عنوان تحول‌خواهی مطرح می‌شود، الزاماً افزودن واژه‌ای تازه به فرهنگ علوم سیاسی نیست، بلکه نوعی بازتعریف عمل سیاسی نسبت به تجربه اصلاح‌طلبی ایرانی است.

تحول‌خواهی، در معنایی که من از آن دفاع می‌کنم، نه در تقابل با اصلاح‌طلبی بلکه در امتداد آن است؛ با این تفاوت که تمرکز از تغییر در سیاست رسمی و ساختار قدرت، به بازسازی رابطه جامعه و حکومت و بازاندیشی در منطق حکمرانی منتقل می‌شود. اصلاح‌طلبی سنتی بیشتر معطوف به تغییر در ساختارهاست، در حالی که تحول‌خواهی تلاش دارد پارادایم حکمرانی را تغییر دهد و نقش جامعه در فرآیند سیاست را بازتعریف کند.

۱- خلأ نظری و زایش اجتماعی

تحول‌خواهی در ایران نه از دل نظریه‌پردازی کلاسیک، بلکه از ناکارآمدی اصلاح‌طلبی نهادمند برآمده است؛ محصول تجربه تاریخی جامعه مدنی ایران و بحران اعتماد عمومی به اصلاحات از بالا. به همین دلیل، تحول‌خواهی بیش از آنکه یک مفهوم آکادمیک باشد، یک «مفهوم برآمده از بحران» است که نیازمند تئوریزه شدن است.

۲- نسبت تحول‌خواهی با سنت‌های فکری آکادمیک

اگرچه واژه‌ی تحول‌خواهی در ادبیات نظری کلاسیک وجود ندارد، اما مفاهیمی مثل transformative politics یا transformative democratization ناظر به معنایی مشابه هستند: سیاستی که به جای تمرکز بر تغییرات شکلی، به بازسازی ظرفیت‌های اجتماعی، نهادی و فرهنگی برای دگرگونی پایدار می‌پردازد.

تحول‌خواهی در ایران را می‌توان با چند ریشه فکری جهانی مرتبط دانست:

Transformative Politics در نظریه‌های نوین حکمرانی: تغییر ساختارهای تولید قدرت و بازتوزیع آن از دولت به جامعه.

Critical Theory  (مکتب فرانکفورت): دگرگونی در سطح آگاهی اجتماعی و روابط سلطه.

Post-Structuralism  (فوکو، لاکلائو، موف): بازتعریف معناها و قواعد در سیاست، نه صرفاً رقابت درون آن‌ها.

۳- تمایز از اصلاح‌طلبی

اصلاح‌طلبی سنتی بر ترمیم کارکردها استوار است، در حالی که تحول‌خواهی بر بازتعریف ساختارها تمرکز دارد. تحول‌خواهی به Transformative Change نزدیک‌تر است و دگرگونی در الگوهای قدرت، مشروعیت و مشارکت را هدف می‌گیرد. این رویکرد لزوماً در برابر حاکمیت نمی‌ایستد، اما محدود به ساختار رسمی هم نیست.

۴- ضرورت آکادمیک‌سازی در حزب

اگر حزب اراده ملت ایران بخواهد تحول‌خواهی را رویکرد رسمی خود معرفی کند، باید آن را از سطح تجربی و ژورنالیستی به سطح نظری ارتقا دهد:

چارچوب مفهومی: تحول در چه حوزه‌هایی؟ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی؟

منطق کنش: مسیر تغییر از دولت، جامعه یا هر دو؟

نسبت با مرجعیت‌های نظری: رفرمیسم، رادیکال دموکراسی، نئوسوسیال دموکراسی.

به زبان ساده، تحول‌خواهی هنوز یک مفهوم تجربی در جست‌وجوی نظریه است. اگر حزب بتواند آن را با بنیان‌های سوسیال‌دموکراسی و نظریه‌های دگرگونی اجتماعی پیوند دهد، نخستین جریان سیاسی خواهد بود که «تحول‌خواهی» را از شعار به پارادایم فکری بومی‌شده ارتقا می‌دهد.

جمع‌بندی: تحول‌خواهی نه نفی اصلاح است و نه جایگزینی آن، بلکه تلاشی است برای زنده نگه داشتن روح اصلاح در شرایطی که ساختارهای موجود توان پاسخ‌گویی به مطالبات جامعه را از دست داده‌اند.

برچسب ها حاما اراده لت احزاب رحی حزه پلنوم چهارم

آخرین اخبار

بیانیهٔ کارشناسی و مطالبه‌گرانه دربارهٔ کاشت اکالیپتوس در اقلیم کاشان

بیانیه اعتراضی در واکنش به تصمیم جناب آقای دکتر پزشکیان برای ترک تهران

تحزب و ضرورت انتخابات حزبی برای ایجاد حکومتی پاسخگو در ایران

حزب اراده ملت ایران و نقش آن در دولت چهاردهم: بین پیشرو بودن و تأثیرگذاری واقعی

ضرورت بازتعریف اصلاح‌طلبی در شرایط کنونی ایران

توسعه‌طلبی حزب؛ رویکرد فراگیر و بنیادین

ضرورت اصلاح‌طلبی واقع‌گرا برای حفظ و تقویت موقعیت حزب

تحول‌خواهی: بازتعریف عمل سیاسی در امتداد اصلاح‌طلبی

اصلاح‌طلبی عمل‌گرا: راهبرد گذار تدریجی در مواجهه با چالش‌های ائتلافی

خروج از شورای اصلاح‌طلبان؛ یک اشتباه راهبردی

دسته اخبار حاما